در منطقه ایده لا ناحیه ایی وجود دارد که در آن قله های کوهستانی بزرگ وکوچک زیادی قرار دارند در زیر یکی از قله ها قرارگاهی وجود دارد که مشهور به قرارگاه فداییان است.نیروهای عادی از مکان این قرارگاه اطلاعی ندارند اما فقط از وجود آن در منطقه ایده لا آگاهند.
فدایییان نیروهای از جان گذشته هستند که تمام موقعیت وتوانایی های خود را در اختیار تشکل ایده لا می گذارند.
ومراحل تبدیل یک عضو عادی به یک فدایی بسیار پیچیده می باشد
یک نیرو اگر قصد داشته باشد یک فدایی باشد باید شرطهای لازم یک فدایی را دارا باشد.
شرطها چنین است
یک بالاتر از 23سال سن نداشته باشد.
دوم آنکه دارای فرزندباشد.
سه رضایت دهد که همسر خود را طلاق دهد
چهار با رضایت همسر خود او را با یکی از نیروهای اید لاهی به ازدواج در آورد.(البته با گذشت زمان شرعی )
پنجم آنکه بتواند در آموزش 2ساله کسب موفقیت کند
ششم آنکه پس از موفقیت در آموزش اولیه با یک زن فدایی ازدواج کند.
هفتم آنکه زن فدایی که ازدواج نموده بادار نشود
هشتم آنکه هر 4ماه یکبار می تواند همسر فدایی خود راببیند
نهم انکه تا می تواند باید وارستگی وزهد را همراه اندیشه واحترام توام کند
دهم آنکه بتواند از لحاظ فکری وعلمی خود را در خدمت تشکل قرار دهدوبرنامه ها را موبه مواجرا کند
یازدهم ...
آنان باید خود را موظف به اجرای 20بندی منشور فدایی بداند
فدایی زمانی که وارد قرار گاه اصلی فدایی می شود دیگر گمنام است وهیچ کس از سر نوشت او خبری ندارد حتی وصیت نامه او با نام او همراه نمی شود وفقط با این عنوان که این فدایی عامل برنامه در فلان کشور یا شهر دشمن بوده ،پخش می شود. از آنها فقط پیام ودستنوشته ای را که برای نیروهای اید لاهی نوشته اند اجازه چاپ داده می شود وقرارگاه فدایی آنان را بدون مشخصات نویسنده بین نیروهای ایده لاهی منتشر می کنند.
نیروهای فدایی در میان نیروهای ایده لاهی مردان بسیار بزرگی یاد می شوند ونوشته های فدایی برای نیروهای ایده لاهی بسیار ارزشمند می باشد وآنان را تحت تاثیر می گذارد.
با همه احترامی که فداییان دارند اما توانایی های آنان در نزد دیگران پوشیده است.آنان را می توان جوهره تمام نیروهای ماجد نامید مردانی که علم، اخلاق وزهد وشجاعت را آمیخته اند .آنان مهرورز ودارای سجایای اخلاقی بالایی هستند .از لحاظ نویسندگی بسیار توانمند می باشند وتا زمان موعود هریک از فدایی حداقل جندین کتاب قطور را از خود برجای می گذارند. به زبان دشمن مسلطند .کتابهای آنان در جهت چگونگی تشکیل یک گروه توانمند وهدایت آن وشناخت خطرات وچاره جویی برای خطرهای احتمالی است.
برخی از نوشته های فداییان مورد مطالعه فرماندهان دیگر قرارگاهها قرار میگیرد این نوشته ها بیشتر تبیین اهداف مبارزه را بیان میکنند وروشهای مدیریتی مبارزه ومقابله را به فرماندهان یاد می دهد .
یک فدایی از زمان ورود به قرارگاه اصلی بیش از 3سال زنده نمی تواند باشد یعنی درطی 3سال برای یک عملیات به خاک دشمن اعزام می شود که در این عملیات 99درصد به شهادت می رسد نحوه اعزام آنان فردی وگاهی گروهی وشاید به همراه همسر فدایی باشد که بستگی به منطقه ونوع عملیات دارد .فرمانده قرارگاه فداییان را مردی بنام صباح برعهده دارد صباح خود در روزگاری دارای گروه مبارز بود که با گروه ماجد اختلافات داشت که دشمن برای شعله ور شدن این اختلاف شایعه پراکنی وبرنامه های اختلاف برانگیزی را اجرا می نمود .صباح یک سیلوتی نبود بلکه یک آرمانگرا ومبارزبود که هرجایی ظلم بود او هم آنجا بود صباح متعلق به کشور مازح بود ،که هزاران کیلومتر از کشور سیلوت فاصله داشت .اما بدلیل دیدن ظلمهای اشغال گران به مردم سولیت خود رابه آنجا رساند ومهارتهای خود را در اختیار مردم سولیت قرار دارد اما در آنجا با مشکلات بسیاری همراه شد که یکی از مشکلات رویا رویی با نیروهای ماجد بود.که در یک اتفاق ناگهانی صباح وماجد باهم روبرو می شوند که در طی آن صباح نیروهای خود را در اختیار ماجد می گذارد . اما این اتفاق این گونه بود....
به امید الله ادامه دارد