سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوهستان ایده لا
 




صباح وقتی به نیروهای ماجد پیوست ماجد چند جلسه از ظرفیتها وتوانمدیهای نیروهای ایده لا سخن گفت صباح پس از بررسی های لازم دریافت که نیرو های ماجد با همه توانایی ها فاقد تسلیحات پیچیده ومدرن وبروز هستند با اینکه از لحاظ تسلیحاتی نیروهای ماجد از سایر نیروهای مبارز مجهزتر بودند.صباح این توانایی را در نیروهای ماجد یافت که می توانند با بودجه وامکاناتی که دارند، یک قرار گاه صنعتی را راه اندازی نمایند.
صباح با فرماندهان خود که متشکل از 7نفر بودند مشورت نمود از بین این 7نفر 2نفر از برادران فرمانده (آزدام سیمی-منتاب سیمی)با این برنامه صباح موافقت نمودند وگفتند جناب صباح شما امکانات لازم را به ما بدهید ما تا 3سال پایه های مهم صنعتی را در منطقه ایده لا پیاده می نماییم.
صباح این دو برادر را خوب می شناخت سمج بودن وپشتکار داشتن از ویژگی های بارز این دو برادر بود ومی دانست سخنان آنها از زبان مردان باایمان وکله شق بیرون می آید.صباح با ماجد صحبت نمود وبرنامه ها را تشریح کرد بعد از چندین جلسه گفتگو، ماجد در آخراز صباح درخواست نمود که این دو برادر را در جلسه فردا به همراه بیاورد وجلسه فردا با جمعی از فرماندهان چند قرارگاه وبا حضور صباح وبراداران برگزار شد در جلسه با توضیحات تکمیلی آزدام سیمی، ماجد با این طرح وسیع وپیچیده موافقت نمود واین موافقت را منوط برارسال گزارش ماهانه از چگونگی عملکرد به ستاد فرماندهی کرد. وقرار براین شد که مدیریت این پروژه را خود صباح برعهده گیرد.
برای نام گذاری این قرارگاه صحبت شد ، که ماجد کتاب آسمانی را از بالای طاقچه پایین آورد ورو کرد به حاضرین وگفت دوستان اگر موافق باشند نام قرارگاه رو از کتاب آسمانی انتخاب کنیم حاضرین از این عمل مشتاقانه استقبال کردند ماجدچیزی زیر لب گفت وکتاب آسمانی را گشود در صفحه گشوده شد سوره زلزال قرار داشت واز آیه 7و8این سوره از کلمه ذره نام قرار گاه را انتخاب نمودند وآن را ذرات نامگذاری کردند
این قرارگاه کمتر از مدت پیشنهادی در 2سال با همه سختیها وشکست ها به تمامی برنامه های 3ساله خود رسیده بود.این قرارگاه یک طرح محرمانه بوده وافراد خاصی ازوجود این قرارگاه با فعالیت آن اطلاع داشتنداین قرار گاه آنقدر پربرکت بود که در طی 5ساله عمر خودبه انفجار پیشرفت رسیده بود که هریک از آنها در یک فضای مطلوب حداقل پس از دهها سال تحقیق وپژوهش وآزمایشات گوناگون بدست می آمد این دستاوردها نبود جزنتیجه اخلاص وتوکل وسعی وتلاش نیروهای مجاهد .
یکی از دستاوردهای این قرارگاه رباط نیمه اتوماتیک صخره نورد بود که قابلیت سرعت 80کیلومتر در ساعت را داشت این ربات بسیار مجهز وقدرتمند بود . نیروهای ایده لا برای آنکه از راههای صعب العبور کوهستان وجادههای پرپیچ وخم کوهها به راحتی وبه سرعت حرکت نمایند از این ربات استفاده می نمودند روش کار این ربات این گونه بود که نیرو ایده لا می بایست آن را به دو پا ودو دست خود ببندد واز کلاه مخصوص ضد ضربه بر روی سر ویک ورقه ضد گلوله برای بستن جلو سینه وشکم استفاده نماید.
نیرو ایده لا با این وسیله می توانست به راحتی وچابکی یک بز کوهی از صخر هها وراههای خطر ناک آن به راحتی عبور کند.این وسیله یک نفوذ گر بسیار ماهر بود .
دشمن با روبرو شدن با این شئ عجیب متحیر مانده بود واز قدرت واستقامت این شئ ناشناخته متعجب شده بود.این وسیله برای نیروهای ایده لا بسیار حائز اهمیت وگره گشا بود.
در سال ششم دستاورد این قرارگاه یک تفنگ با برد و قدر تخریب بسیار بالابودکه با ظرفیت خشاب 500/000گلوله ، که می توانست 25/500گلوله در دقیقه به طور پیوسته شلیک نمایدبه گونهایی که لوله تفنگ از شدت ومیزان شلیگ سرخ رنگ می شد گلوله های این سلاح بسیار کم حجم بود.نام این سلاح را ابابیل نامگذاری نمودند این سلاح مدتها دشمنان را به وحشت انداخته بود
آزدام سیمی برای یک طرحی که سری و بسیارپیچیده بود ، کار می کرد وچندین بار این پروژه در فرایند تولید به شکست انجامید از آنجایی که این پروژه بسیار پرهزینه و پیچیده بود سرمایه مادی ومعنوی بسیاری لازم داشت تا دوباره این پروژه شروع گردد.آدام سیمی تمام این پروژه را موقتا تعطیل کرد ودر پی شناخت علت شکست پروژه وتمدید قوا وانگیزه نیروهای پژوهشگر بود آزدام سیمی روزهها وماهها نتوانست علت اصلی این نافرجامی را کشف کند به طوری که از موفقیت این پروژه ناامید شده بود .آزدام سیمی می دانست که راهی برای پیروزی وجود دارد زیرا تا اینجا آمدن وچنین پروژه ایی را شروع کردن در چند سال قبل جزئ محالات بود اما همین قدر که نیروهای قرارگاه ذرات به این مرحله رسیدند پس می توانند از این مرحله هم گذر کنند اما باید عوامل ناشناخته ایی کشف گردد.
آزدام سیمی در این حالت بهترین راه را توسل دانست واز ارواح مقدسین طلب یاری خواست واز خالق یکتا برای حل این مسئله که بسیار مهم بود کمک طلبید.ادیگر نیروها هم چنین حالتی پیدا کرده بودند وبا کسی سخن نمیگفتند و چند روزی را در حالت مراقبه بسر می بردندو تا آنکه برخی از نیروها اعلام کردند که دلیل اصلی این شکست را فهمیدهاندآزدام سیمی سریعا خود را به محل فعالیتهای پروژه رساند وبا کمی بحث وگفتگو در یافت که نیروها درست تشخیص دادند ونیروها اشک شوق برگونه هایشان جاری شد واز اینکه توانستند در مقابل خون پاک شهیدان خدمت گذاری خود را ثابت کنند خوشحال بودندواین را از لطف خداوند تعالی می دانستندوبر درگاه او شکر می نمودند.
این پروژه پس از 6ماه زمانی به پایان رسید که نیروهای ایده لا در اوج جنگ یعنی در 19دهممین روز جنگ نابرابر معروف به جنگ33روزه بودند وقرار شد به جای آزمایش از این سلاح به صورت جدی وکاربردی در مهمترین قسمت منطقه برعلیه دشمن استفاده گردد.این سلاح نتیجه جنگ 33روزه را تغییر داد.
جنگ 33روزه سنگین تریم جنگی بود که نیروهای ایده لا با آن مواجه شده بودند که چندین هزار از نیروهای ایده لا در این جنگ به شهادت رسیدنداین جنگ...
به امید الله ادامه دارد.


[ سه شنبه 91/12/22 ] [ 10:48 صبح ] [ مجاهد ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 3212